Article 42
به نام او که مرا دوست داشت و آفرید... نمی دانم برای شروع دوباره چه بنویسم ...از کجا شروع کنم بودنم را .... فکر می کنم دلم برای صدای تلق و تولوق کیبرد تنگ شده بود ........... همین .... شروع می کنم و...
View Articleعقربه ی عمر شمار
به نامش...چند روز پیش تو مغازه ی ساعت فروشی بودم .یه آقایی اومد که می خواست ساعت دیواری بخره .فروشنده چند تا ساعت که براش آورد ،مرده گفت :از این ساعتهایی می خوام که ثانیه شمارش صدا نداره... یه لحظه...
View Articleبخش اطفال و زندگی ادامه دارد...
به نامش بالاخره کار آموزی بخش اطفال هم تموم شد . یه بخش با در دیوار صورتی صورتی !!چقدر این رنگ به این بخش نمی یاد ... یه چیزایی تو زندگی هیچ وقت برام عادی نمی شه ......
View Articleتصمیم کبری!!
عاشقانه هایم دیشب زیر باران جاماند ... من دوباره تصمیم کبری می گیرم ... اشک هایم را...
View Articleاین ۴متر پارچه سیاه ناقابل !!
به نامش.. چند شب پیش با دوستم داشتیم از خیابون رد می شدیم 2 تا آقای خیلی محترم (!!) گفتن:خانوما !سال 2011 شده شما هنوز دارین تو چادر زندگی می کینین؟؟ اعتراف می کنم که لجم گرفته بود می خواستم جوابشونو...
View Articleمن .. تو...
به نامش...من بی قرار تر از همیشه، مثل یک بچه بد تو خونسرد تر از همیشه ، مثل یک بچه خوب روزهای را...
View Articleلطفا روسپی نباشید !!!!!!!!!!!!!
به نامش... تا به حال به زندگی روسپیان نیندیشیده بودم ...به نظر چه زندگی وقیحانه و چندش آوری می آید . زنانی که به بهانه ی پول در آوردن تمام زیبایی های جسمانی خود را در اختیار مردانی می گذارند که در...
View Articleمی روی ...
به نامش... به چشمهایم می گویم : هیس ...صدایش را در نیاورید دیگر !اما آنها هیچگاه نتوانسته اند خوب دروغ بگویند ...و گونه هایم یک هو خیس می شوند ... سرم را بالا می آورم که نکند دیده باشی مرا! اما...
View Articleعشق ... نه ...LOVE!!
به نامش تلق ...تولوق ...تلق ...تولوق ... من با این صدا عاشق می شوم ... تلق ...تولوق ...تلق ...تولوق ... این یعنی :دوستم داری! تلق ...تولوق ...تلق ...تولوق ... این یعنی :دوستت دارم ! من قلبم را...
View Articleما همه آدمیم...
به نامش ...ما همه آدمیم و بهشت همین زندگیست و هر کس به اندازه ای که از میوه ی آن درخت ممنوع می خورد ، خود را بیشتر غریب زمین و تبعیدی زمانه می بیند .... که آن گندم ممنوع میوه یدرخت خود آگاهی و بینایی...
View Articleدختر بهار
/* /*]]>*/به نامش... من از تعلق کلمات می گویم ...از سبکباری باران ...از غزل های حافظ که غرق می شوم در خیال انگیزی رویاهاشان ...تو می گویی چقدر هوا سرد است ...این باران لعنتی کی تمام می شود ...و هی تند...
View Articleیک چیزی گم شد...
/* /*]]>*/به نامش...یادتان هست ،چند وقت پیش ها خواستیم یک تغییراساسی در زندگیمان بدهیم ...خسته شده بودیم از خانه نشینی های تمام نشدنی ،از بشور و بپز های تکراری !دلمان یک سامسونت با یک عالمه پرونده می...
View Articleشاید دوباره در آغوشم بگیری...
خداوندا !می دانم که دوستم داشتی و مرا آفریدی...کاش یادم بیاید آن زمانی را که در آغوشم گرفتی و زیر گوشم زمزمه کردی :اینجا دنیاست...وقت رفتن است ...و من بهت زده تورا می نگریستم ..."کجا بروم از اینجا بهتر...
View Articleهوای دلت...
به نامش ...قبل از اینکه تمام رویایت آوار شود روی سرم برگرد...آهای با تو ام ! دخترکی که روی زمین نمناک دلتنگی هایم قدم میزنی!بیا برگرد و حداقل اندوهم را پس بده...باشد !دوباره من جور آب و هوای دلت را می...
View Article...(همان سه نقطه خوب است هر چه می خواهی بگذار!)
به نام خدای بهار...می خواهم آخرین نوشته را در سال 89 بنویسم این آخرین ها همیشه دلتنگم می کند ...چه آسان می گذرد روزها ...همان اصطلاح همیشگی خوب است ،برق، باد...روزها می گذرند مثل قطرات باران که روی...
View ArticleArticle 27
به نامشماهی قرمز توی تنگ بلور هی تکان تکان می خورد و دلم یک جوری می شود همه چیز مرتب است همه را با وسواس تمام چیده ام ، تکانده ام ...اما...
View Articleما بزرگ شدیم و ...
به نامش...عاشقانه هایمان را روی کاغذ روزنامه می نوشتیم... قایق کاغذی می شدند و هی توی حوض بچگی هامان به هم فوتشان می کردیم ... صورت دودی من... و اشک های تو آلوچه آلوچه ......
View Article...
به نامش... حوا دیگر از سیب چیدن خسته شده ... آدم نای گشتن ندارد... انسان بودن درد دارد چون...
View Articleدلم نمی آید
به نامش ... این بهار هم فصل عجیبی ست ... عجیب دلم را بازیچه کرده ... دلم نمی آید بد باشم دلم نمی آید به تمام احساس طبیعت بی تفاوت باشم گر چه هیچ فصلی به پاییز نمی رسد در عشق بازی ...اما ، دلم نمی...
View Article